شعر


آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد

شاید دعای مادرت زهرا بگیرد

آقا بیا تا با ظهور چشمهایت

این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد

آقا بیا تا این شکسته کشتی ما

آرام راه ساحل دریا بگیرد

اقا بیا تا کی دوچشم انتظارم

شبهای جمعه تا سحر احیا بگیرد

پایین بیا خورشید پشت ابر غیبت

تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد

اقا خلاصه یک نفر باید بیاید

تا انتقام دست زهرا را بگیرد


نویسنده : احمد کریمی
تاریخ : یک شنبه 2 تير 1398
زمان : 8:13
پیام مدیر وبلاگ
| ادامه مطلب...

سلام بچه ها حالتون خوبه ببخشید من چند سالی نبودم البته چند سال دیگه ام نیستم چون اینترنت ندارم اگه کسی پول اینترنتمو بده میام اینم شماره ام 09176585310 با شارژ 2 تومنی بخدا راضی ام



:: برچسب‌ها: پیام مدیر وبلاگ, خسیس, پول, شارژ, شارژ میخوای, ,
نویسنده : احمد کریمی
تاریخ : شنبه 13 تير 1394
زمان : 1:56
عيد رمضان آمد


 

عید سعید فطر پیشاپیش مبارک

عید رمضان آمد و ماه رمضان رمضان رفت / صد شــکر که این امد و صــد حیف که ان رفت

1 در کتاب «کافى» از امام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود: پدر بزرگوارم در روز «عید فطر» وقتى براى نماز به بیابان میرفت، نمیگذاشت- فرش یا- حصیرى زیر پایش بیندازند، و میفرمود: این روزى است که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله‏ در آن به بیابان میرفت، و سپس جبهه شریفش را روى زمین مینهاد (و نماز میکرد)                                                                                                                                               -2 امام باقر علیه السّلام فرمود: از سنّت است که اهل هر شهرى براى نماز عید فطر و قربان به سوى صحرا بیرون روند، مگر اهل مكه                                                                                                                                         3     على علیه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله روز عید فطر هنگامى که مى‏خواست براى نماز عید به سوى مصلّى بیرون رود قبلا با چند دانه خرما یا کشمش افطار مى‏نمود.که که آنان در مسجد الحرام نماز عید مى‏خوانند


نویسنده : احمد کریمی
تاریخ : چهار شنبه 16 مرداد 1392
زمان : 2:14
نگاهي کوتاه به زندگاني حضرت محمد (ص)
| ادامه مطلب...

،بيش از هزار و چهار صد سال پيش در 17 ربيع الاول ( برابر 25آوريل 570 ميلادي ) کودکي در شهر مکه چشم به جهان گشود. پدرش عبد الله در بازگشت از شام در شهر يثرب ( مدينه ) چشم از جهان فروبست . زن عبد الله ، مادر محمد آمنه دختر وهب بن عبد مناف بود.

بنابر رسم خانواده هاي بزرگ مکه آمنه محمد را به دايه اي به نام حليمه سپرد تا در بيابان و دور از آلودگي هاي شهر پرورش يابد. حليمه به اين کودک دلبستگي زيادي پيدا کرده بود و لحظه اي از پرستاري او غفلت نمي کرد. کسي نمي دانست اين کودک يتيم که دايه هاي ديگر از گرفتنش پرهيز داشتند ، روزي پيامبر خواهد شد و نام بلندش تا ابد با عظمت و بزرگي بر دل و زبان جاري بوده و مايه افتخار جهان و جهانيان خواهد بود .

حليمه بر اثر علاقه و اصرار مادرمحمد ، وي را که به سن پنج سالگي رسيده بود به مکه باز گرداند . دو سال بعد که آمنه براي ديدار پدر و مادر و آرامگاه شوهرش عبد الله به مدينه رفت ، فرزند دلبندش را نيز همراه برد . پس از يک ماه ، آمنه با کودکش به مکه برگشت ، اما دربين راه ، در محلي بنام ابواء درگذشت و محمد در سن شش سالگي از پدر و مادر هر دو يتيم شد .

سپس زني به نام ام امين اين کودک يتيم را همراه خود به مکه برد . از آن زمان محمد در دامان پدر بزرگش عبد المطلب پرورش يافت . عبد المطلب نسبت به نوه خود که آثار بزرگي در پيشاني تابناکش ظاهر بود ، مهرباني عميقي داشت . دو سال بعد بر اثر درگذشت عبد المطلب ، محمد از سرپرستي پدر بزرگ نيز محروم شد . به ناچار محمد در سن هشت سالگي به خانه عموي خويش ( ابوطالب ) رفت و تحت سرپرستي وي قرار گرفت . ابوطالب پدر علي بود .

ابو طالب تا آخرين لحظه هاي عمرش ، يعني تا چهل و چند سال با نهايت لطف و مهرباني ، از برادرزاده اش پرستاري و حمايت کرد . به طوري که حتي در سخت ترين و ناگوارترين پيشامدها که همه اشراف قريش و گردنکشان سيه دل ، براي نابوديمحمد دست در دست يکديگر نهاده بودند ، جان خود را براي حمايت برادرزاده اش سپر بلا کرد و از هيچ چيز نهراسيد و ملامت ملامتگران را نشنيده گرفت .

آرامش و وقار و سيماي متفکر محمد از زمان نوجواني در بين همسن و سالهايش کاملا مشخص بود . به قدري ابوطالب او را دوست داشت که هميشه مي خواست با او باشد و دست نوازش بر سر و رويش کشد و نگذارد درد يتيمي او را آزار دهد .

در سن 12سالگي بود که عمويش ابو طالب او را همراه خود به سفر تجارتي - که آن زمان در حجاز معمول بود - به شام برد . درهمين سفر در محلي به نام بصري که از نواحي شام ( سوريه فعلي ) بود ، ابو طالب به راهبي مسيحي که نام وي بحيرا بود برخورد کرد . بحيرا هنگام ملاقات محمد از روي نشانه هايي که در کتابهاي مقدس خوانده بود ، با اطمينان دريافت که اين کودک همان پيغمبر آخر الزمان است .

باز هم براي اطمينان بيشتر او را به لات و عزي - که نام دو بت از بتهاي مکه بود - سوگند داد که در آنچه از وي مي پرسد جز راست و درست بر زبانش نيايد . محمد با اضطراب و ناراحتي گفت ، من اين دو بت را که نام بردي دشمن دارم . مرا به خدا سوگند بده !

بحيرا يقين کرد که اين کودک همان پيامبر بزرگوار خداست که بجز خدا به کسي و چيزي عقيده ندارد . بحيرا به ابو طالب سفارش کرد تا او را از شر دشمنان بويژه يهوديان محافظت ، زيرا او در آينده مأموريت بزرگي به عهده خواهد گرفت .

محمد دوران نوجواني و جواني را گذراند . در اين دوران که براي افراد عادي ، سن ستيزه جويي و آلودگي به شهوت و هوسهاي زودگذر است ، براي محمد جوان ، سني بود همراه با پاکي ، راستي و درستي ، تفکر و وقار و شرافتمندي و جلال . در راستي و درستي و امانت بي مانند بود . صدق لهجه ، راستي کردار ، ملايمت و صبر و حوصله در تمام حرکاتش ظاهر و آشکار بود . از آلودگيهاي محيط آلوده مکه بر کنار ، دامنش از ناپاکي بت پرستي پاک و پاکيزه بود ، به حدي که موجب شگفتي همگان شده بود ، آن اندازه مورد اعتماد بود که به محمد امين مشهور شد.

ازدواج محمد ( ص )

وقتي امانت و درستي محمد ( ص ) زبانزد همگان شد ، زن ثروتمندي از مردم مکه بنام خديجه دختر خويلد که پيش از آن دوبار ازدواج کرده بود و ثروتي زياد و عفت و تقوايي بي نظير داشت ، خواست که محمد ( ص ) را براي تجارت به شام بفرستد و از سود بازرگاني خود سهمي به وي بدهد . محمد ( ص ) اين پيشنهاد را پذيرفت . خديجه ميسره غلام خود را همراه محمد ( ص ) فرستاد .

وقتي ميسره و محمد از سفر پر سود شام برگشتند ، ميسره گزارش سفر را جزء به جزء به خديجه داد و از امانت و درستي محمد ( ص ) حکايتها گفت . خديجه شيفته امانت و صداقت محمد ( ص ) شد و مدتي بعد خواستار ازدواج با محمد شد . محمد ( ص ) نيز اين پيشنهاد را قبول کرد . در اين موقع خديجه چهل ساله بود و محمد ( ص ) بيست و پنج سال داشت .

خديجه تمام ثروت خود را در اختيار محمد ( ص ) گذاشت و غلامانش را نيز به او بخشيد . محمد ( ص ) بي درنگ غلامانش را آزاد کرد و اين اولين گام پيامبر در مبارزه با بردگي بود . محمد ( ص ) مي خواست در عمل نشان دهد که مي توان ساده و دور از هوسهاي زود گذر و بدون غلام و کنيز زندگي کرد .

محمد امين بيشتر اوقات فراغت را به خارج مکه مي رفت و مدتها در دامنه کوهها و ميان غار مي نشست و در آثار صنع خدا و شگفتيهاي جهان خلقت به تفکر مي پرداخت و با خداي جهان به راز و نياز سرگرم مي شد . سالها بدين منوال گذشت ، خديجه نيز مي دانست که هر وقت محمد ( ص ) در خانه نيست ، در غار حرا بسر مي برد . غار حرا در شمال مکه در بالاي کوهي قرار دارد که هم اکنون نيز مشتاقان بدان جا مي روند و خاکش را توتياي چشم مي کنند . اين نقطه دور از غوغاي شهر و آلودگيهاي آن روز ، محل راز و نيازهاي محمد ( ص ) بوده است .

آغاز بعثت

محمد امين ( ص ) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز ونياز با آفريننده جهان مي پرداخت و در عالم خواب رؤياهايي مي ديد راستين و برابر با عالم واقع . روح بزرگش کم کم براي پذيرش وحي آماده مي شد . درآن شب بزرگ جبرئيل فرشته وحي مأمور شد آياتي از قرآن را بر محمد ( ص ) بخواند و او را به مقام پيامبري مفتخر سازد .

سن محمد ( ص ) در اين هنگام چهل سال بود . در سکوت و تنهايي و توجه خاص به خالق يگانه جهان ، جبرئيل از محمد ( ص ) خواست اين آيات را بخواند : اقرأ باسم ربک الذي خلق . خلق الانسان من علق ...

يعني : بخوان به نام پروردگارت که آفريد . او انسان را از خون بسته آفريد . بخوان به نام پروردگارت که گرامي تر و بزرگتر است . خدايي که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمي دانست .

محمد ( ص ) که امي و درس نخوانده بود گفت : من توانايي خواندن ندارم . فرشته او را سخت فشرد و از او خواست که لوح را بخواند .

اما همان جواب را شنيد - در دفعه سوم - محمد ( ص ) احساس کرد مي تواند لوحي را که در دست جبرئيل است بخواند . اين آيات سرآغاز مأموريت وي بود .

نخستين مسلمانان

پيامبر ( ص ) دعوت به اسلام را از خانه اش آغاز کرد . ابتدا همسرش خديجه و پسرعمويش علي به او ايمان آوردند . سپس کسان ديگر نيز به محمد ( ص ) و دين اسلام گرويدند . دعوتهاي نخست بسيار مخفيانه بود . محمد ( ص ) و چند نفر از ياران خود ، دور از چشم مردم ، در گوشه و کنار نماز مي خواندند .

سه سال از بعثت گذشته بود که پيامبر ( ص ) بعد از دعوت خويشاوندان ، پيامبري خود را براي عموم مردم آشکار کرد .

بلال - ياسر و زنش سميه ، خباب، أرقم ، طلحه ، زبير، عثمان و سعد از جمله و نخستين مسلمانان بودند ، روي هم رفته در سه سال اول ، تعداد پيروان محمد ( ص ) به بيست نفر رسيدند .

معراج

پيش از هجرت به مدينه که در ماه ربيع الاول سال سيزدهم بعثت اتفاق افتاد، دو واقعه در زندگي پيامبر مکرم (ص ) پيش آمد . در سال دهم بعثت معراج پيغمبر اکرم (ص ) اتفاق افتاد و آن سفري بود که به امر خداوند متعال و به همراه امين وحي (جبرئيل ) انجام شد. پيامبر (ص ) اين سفر با شکوه را از خانه ام هاني خواهر امير المومنين علي (ع ) آغاز کرد و طي آن به سوي بيت المقدس يا مسجد اقصي روانه شد و از بيت اللحم که زادگاه حضرت مسيح است و منازل انبيا (ع ) ديدن فرمود. سپس سفر آسماني خود را آغاز و از مخلوقات آسماني و بهشت و دوزخ بازديد به عمل آورد، و در نتيجه از رموز و اسرار هستي و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بي پايان حق تعالي آگاه شد و به سدرة المنتهي رفت و آنرا سراسر شکوه و جلال و عظمت ديد. سپس از همان راهي که آمده بود به زادگاه خود مکه بازگشت .

در همين سال و در شب معراج خداوند دستور داده است که امت پيامبر خاتم (ص ) هر شبانه روز پنج وعده نماز بخوانند و عبادت پروردگار جهان نمايند، که نماز معراج روحاني مؤمن است .

هجرت به مدينه

مسلمانان با اجازه پيامبر مکرم (ص ) به مدينه رفتند و در مکه جز پيامبر و علي (ع ) و چند تن که يا بيمار بودند و يا در زندان مشرکان بودند کسي باقي نماند.

وقتي بت پرستان از هجرت پيامبر (ص ) با خبر شدند، در پي نشست ها و مشورت ها قرار گذاشتند چهل نفر از قبايل را تعيين کنند، تا شب هجرت به خانه پيامبر بريزند و آن حضرت را به قتل رسانند، تا خون وي در بين تمام قبايل پخش شود و بني هاشم نتوانند انتقام بگيرند و درنتيجه خون آن حضرت پايمال شود.

اما فرشته وحي رسول مکرم (ص ) را از نقشه شوم آنها با خبر کرد. آن شب که آدمکشان قريش مي خواستند اين خيال شوم و نقشه پليد را عملي کنند، علي بن ابيطالب (ع ) بجاي پيغمبر خوابيد و آن حضرت مخفيانه از خانه بيرون رفت .

ابتدا به غار ثور (در جنوب مکه ) پناه برد و از آنجا به همراه ابوبکر به سوي يثرب يا مدينة النبي که بعدها به مدينه شهرت يافت ، هجرت فرمود.

به هنگام ورود به مدينه وقتي پيامبر اکرم (ص ) آن همه استقبال و شادي و شادماني را از مردم مدينه ديد، اولين اقدام وي ساخت مسجدي براي مسلمانان بود .

مسجد تنها محلي براي خواندن نماز نبود. در مسجد تمام کارهاي قضائي و اجتماعي مربوط به مسلمانان انجام مي شد.

مسجد مرکز تعليم و تربيت و اجتماعات اسلامي از هر قبيل بود. مسلمانان در کنار هم و پيامبر اکرم (ص ) در کنار آنها با عشق و علاقه به ساختن مسجد پرداختند. پيامبر اکرم (ص ) خود سنگ بر دوش مي کشيد و مانند کارگر ساده اي کار مي کرد. اين مسجد همان است که اکنون با عظمت برجاست و بعد از مسجد الحرام ، دومين مسجد جهان است .

پيامبر بين دو قبيله اوس و خزرج که سالها جنگ بود، صلح و آشتي برقرار کرد. بين مهاجران و مردم مدينه که مهاجران را در خانه هاي خود پذيرفته بودند يعني انصار، پيمان برادري برقرار کرد. پيامبر (ص )، توحيد اسلامي و پيوند اعتقاد و برادري را جايگزين روابط قبيلگي کرد. با منشوري که صادر فرمود، در حقيقت قانون اساسي جامعه اسلامي را در مدينه تدوين کرد و مردم مسلمان را در حقوق و حدود ، برابر اعلام فرمود. طوايف يهود را که در داخل و خارج مدينه بسر مي بردند امان داد.

بطور خلاصه ، پيامبر (ص ) از مردمي کينه توز، بي خبر از قانون و نظام اجتماعي و گمراه ، جامعه اي متحد، برادر، بلند نظر و فداکار بوجود آورد.

تغيير قبله

در همين سال از سوي خداوند متعال ، دستور آمد مسلمانان از سوي بيت المقدس بسوي کعبه نماز بگزارند. علت اين امر آن بود که ، يهوديان نداشتن قبله ديگري را براي دين کامل اسلام ، نقص شمردند و به جهاني بودن اسلام باور نداشتند. مسجد

ذوقبلتين (داراي دو قبله ) يادگار آن واقعه مهم است .

نامه هاي رسول اکرم ( ص ) به پادشاهان

مي دانيم که به موجب آيات قرآن ، دين اسلام ، دين جهاني و پيامبر خاتم (ص )، آخرين سفير الهي به جانب مردم است . بنابراين مأموريت ، حضرت محمد (ص ) به سران معروف جهان ، مانند خسرو پرويز (پادشاه ايران )، هرقل (امپراطور روم )، مقوقس (فرمانرواي مصر) و... نامه نوشت و آنها را به دين اسلام دعوت کرد.

نامه هاي حضرت که هم اکنون موجود است ، روشن و قاطع و کوتاه بود. اين نامه ها را مأموراني با ايمان ، فداکار و با تجربه براي فرمانروايان مي بردند. در اين نامه ها پيامبر (ص ) آنها را به اسلام و کلمه حق و برادري و برابري دعوت مي کرد و در صورت نافرماني ، آنها را از عذاب خداوند بيم مي داد. همين پيامها زمينه گسترش جهاني اسلام را فراهم آورد.

حجة الوداع آخرين سفر پيامبر ( ص ) به مکه

چند ماه از عمر پربار پيامبر عاليقدر اسلام (ص ) باقي نمانده بود. سال دهم هجرت بود. پيامبر (ص ) اعلام فرمود: مردم براي انجام مراسم عظيم حج آماده شوند. بيش از صد هزار نفر گرد آمدند.پيامبر مکرم (ص )، براي اولين و آخرين بار مراسم و مناسک حج را، به مسلمانان آموخت . اين سفر بزرگ نمايشگر ثمرات بزرگ و تلاشهاي چند ساله پيغمبر اکرم (ص ) بود که جان و مال و زندگي خود را، خالصانه در راه تحقق آرمانهاي اسلامي و فرمانهاي الهي بذل کرد و پيامهاي الهي را به مردم جهان رساند. پيامبر (ص ) در سرزمين عرفات ، پس از نماز ظهر و عصر، هزاران نفر از مسلمانان پاک اعتقاد را، مخاطب قرار داد و با اعلام اين که ممکن است اين آخرين سفر وي باشد مردم را به برابري و برادري فراخواند ، به رعايت حقوق بانوان سفارش کرد، از شکستن حدود الهي بيم داد ، از ستمکاري و تجاوز به حقوق يکديگر بر حذر داشت و به تقوي توصيه کرد.

قرآن و عترت

حديثي از پيامبر گرانقدر اسلام (ص ) نقل شده است : اني تارک فيکم الثقلين ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا: کتاب الله و عترتي

اهل بيتي . يعني : من در ميان شما دو چيز گرانبها مي گذارم ، تا از آن دو پيروي نماييد،

هرگز گمراه نمي شويد. اين دو چيز گرانبها عبارتند از: کتاب خدا (قرآن ) و عترتم (اهل بيت من ).

رفتار و خلق و خوي پيامبر ( ص )

خوي پيامبر (ص ) و رفتار آن بزرگوار و کردار آن حضرت ، سرمشق مسلمين و بلکه نمونه عالي همه انسانهاست و در حقيقت تجسم اسلام . پيغمبر (ص ) به همه مسلمانان با چشم برادري و با نهايت مهر و محبت رفتار مي کرد. آن چنان ساده و بي پيرايه لباس مي پوشيد و بر روي زمين مي نشست و در حلقه ياران قرار مي گرفت که اگر ناشناسي وارد مي شد، نمي دانست پيغمبر (ص ) کدام است . در عين سادگي ، به نظافت لباس و بدن خيلي اهميت مي داد. وضوي پيامبر (ص ) هميشه با مسواک کردن دندانها همراه بود. از استعمال عطر دريغ نمي فرمود. هميشه با پير و جوان مؤدب بود. هميشه در سلام کردن پيش دستي مي کرد. تبسم نمکيني هميشه بر لبانش بود، ولي از بلند خنديدن پرهيز داشت . به عيادت بيماران و تشيع جنازه مسلمانان زياد مي رفت . مهمان نواز بود. يتيمان و درماندگان را مورد لطف خاص قرار مي داد.

دست مهر بر سر يتيمان مي کشيد. از خوابيدن روي بستر نرم پرهيز داشت و مي فرمود: من در دنيا همچون سواري هستم که ساعتي زير سايه درختي استراحت کند و سپس کوچ کند. با همه مهر و نرمي که با زيردستان داشت در برابر دشمنان و منافقان بسيار شدت عمل نشان مي داد. در جنگها هرگز هراسي به دل راه نمي داد و از همه مسلمانان در جنگ به دشمن نزديکتر بود. از دشمنان سرسخت مانند کفار قريش در فتح مکه عفو فرمود و آنها هم مجذوب اخلاق پيامبر (ص ) شدند و دسته دسته به اسلام روي آوردند.

از زر و زيور دنيا دوري مي کرد. اموال عمومي را هرچه زودتر بين مردم تقسيم مي کرد و با آن که فرمانروا و پيامبر خدا بود، هرگز سهمي بيش از ديگران براي خود برنمي داشت . براستي آن وجود مقدس مظهر و نمونه و سرمشق براي همگان بود.


نویسنده : احمد کریمی
تاریخ : شنبه 18 خرداد 1392
زمان : 16:30
| ادامه مطلب...

رجـب الاصـب

ماه رجب بسيار پر خاطره و بياد ماندنى است. ايام ولادت امامان(عليهم السلام) و بعثت پيامبر(صلى الله عليه وآله) از يك سو، و مرگ چند تن از دشمنان معروف اهل بيت(عليهم السلام) از سوى ديگر، خبرهاى خوشى است كه اين ماه را قرين سرور ساخته است. شهادت معصومين(عليهم السلام) و چند نفر از ياران باوفاى ايشان نيز روزهاى حزن آل محمد(عليهم السلام) در اين ماه است.

در روزهاى 1، 2، 3، 10، 12، 13، 14، 15، 16، 17، 18، 22، 23، 24، 25 ، 26 ، 27 ، 28 ، 29 ماه رجب خاطره هايى تازه مى شود كه ذيلا به مرور آنها مى پردازيم.

ولادت اميرالمؤمنين(عليه السلام)، امام باقر(عليه السلام)، امام جواد(عليه السلام)، امام على النقى(عليه السلام)، و حضرت على اصغر(عليه السلام) بركات متواصلى است كه در اين ماه نازل شده است. بعثت پيامبر(صلى الله عليه وآله)، خروج از شعب ابى طالب(عليه السلام)، و اعطاى فدك به حضرت زهرا(عليها السلام) خبرهايى هستند كه از بُعد اعتقادى اهميت ويژه اى دارند. مرگ معاويه و مأمون و معتمد عباسى نيز ايام شادى براى دوستان اهل بيتند.

شهادت حضرت زهرا(عليها السلام) به قولى، و نيز شهادت امام صادق(عليه السلام) و امام موسى بن جعفر(عليه السلام) و امام هادى(عليه السلام) روزهاى اشك و حزن در اين ماه اند. وفات حضرت زينب(عليها السلام)، حضرت ابوطالب(عليه السلام)، حضرت خديجه(عليها السلام)، ابراهيم فرزند پيامبر(صلى الله عليه وآله)، و نجاشى پادشاه حبشه خبرهاى حزن آور اين ماه به شمار مى آيند.

 

همچنين حمله به امام مجتبى(عليه السلام) در مدائن و خروج امام حسين(عليه السلام) از مدينه به سوى مكه دو خبر مهم اين ماه است.

اولين اقامه نماز در اسلام، هجرت مسلمانان به حبشه و بازگشت آنان، تغيير قبله، فتح خيبر به دست اميرالمؤمنين(عليه السلام)، غزوه نخله، ورود اميرالمؤمنين(عليه السلام) به كوفه، اولين خطبه اميرالمؤمنين(عليه السلام) در مسجد كوفه، اول خلافت شوم يزيد، فرار ابوبكر و عمر در جنگ خيبر صفحات ديگرى از تاريخ اسلام اند كه در ماه رجب رخ داده است.

1


نویسنده : احمد کریمی
تاریخ : شنبه 18 خرداد 1392
زمان : 15:27
دانلود کتاب نگین آفرینش


کتاب نگین آفرینش کتابی هست در مورد مهدویت و مطالبی که در خصوص {آقا مهدی موعود} هست برای شما گذاشتیم 

شما میتوانید این برنامه رو از لینگ مستقیم که در پایین همین صفحه براتون گذاشتم دانلود کنید.

نکاتی که این کتاب به بحت میپردازد؟ 

تبیین استراتژي انتظار

آسیب شناسی

دشمن شناسی

مفهوم و جایگاه امامت

نیاز به امام

ویژگیهاي امام

علم امام

عصمت امام

مدیریت اجتماعی امام

آراستگی امام به کمالات اخلاقی

نصب امام از سوي خدا

بیانی جامع و زیبا از زبان عصمت

دانلود کتاب نگین آفرینش با لینگ مستقیم http://uplod.ir/nyyyb21qt3ow/negin-afarinesh.zip.htm

و..........

ضرورت طرح مباحث مهدویت و کلیات امامت


نویسنده : احمد کریمی
تاریخ : یک شنبه 25 تير 1391
زمان : 10:47
یه عکس زیبا از مسجد مقدس جمکران


یک عکس زیبا از مسجد جمکران

 


نویسنده : احمد کریمی
تاریخ : دو شنبه 19 تير 1391
زمان : 14:51

صفحه قبل 1 صفحه بعد


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.